روزی نیست که شهروندان قربانی مجرمان سایبری نشوند؛ از هک تلفن همراه گرفته تا دسترسی غیرمجاز به پیامها و حسابها. این روزها مجرمان اینترنتی با سرعتی حرکت میکنند که اگر شاکی در همان لحظات اولیه اقدامی نکند، حلقههای بعدی قربانیگیری شکل میگیرد. پلیس فتا بارها تأکید کرده «زمان طلایی نیم تا یک ساعت» برای جلوگیری از انتقال پول یا سوءاستفادههای بعدی حیاتی است، اما پرسش کلیدی این است: وقتی سامانه فوریتها پاسخگو نیست، شهروند این نیم تا یک ساعت طلایی را باید در انتظار بوق آزاد بگذراند؟
شهروندان در اولین واکنش طبیعی، با شماره ۱۱۰ تماس میگیرند تا راهنمایی فوری دریافت کنند. اپراتور نیز آنان را به «مرکز فوریتهای پلیس فتا» با شماره ۰۹۶۳۸۰ ارجاع میدهد؛ جایی که قرار است پاسخگوترین بخش پلیس در حوزه جرایم سایبری باشد، اما تجربه بسیاری از تماسگیرندگان چیز دیگری میگوید:چندین تماس پیدرپی، انتظار طولانی پشت خط، بدون پاسخگویی کارشناس و نهایتاً قطع تماس.
در همین فاصله، مجرمی که به گوشی، پیامها و فهرست مخاطبان دسترسی پیدا کرده، با خیال راحت مشغول کلاهبرداری است. او مطمئن است تا زمانی که مالباخته بتواند به پلیس دسترسی پیدا کند، دهها پیام و درخواست واریز پول برای اطرافیان ارسال کرده و چند اقدام موفق هم انجام دادهاست. این وضعیت تنها یک معنای مشخص دارد: میان نیاز شدید مردم برای دریافت فوریتهای سایبری و توان پاسخدهی فعلی پلیس فتا، شکافی جدی وجود دارد. پلیس فتا در هشدارهای رسمی خود تأکید کردهاست که شهروندان حتی یک ساعت هم برای گزارش هک صبر نکنند؛ حتی تعطیلات، اما مردم پشت خط سامانه بیپاسخ میمانند، این تناقض، هم اعتماد عمومی را فرسایش میدهد و هم دست مجرم را بازتر میگذارد.
در فضای دیجیتال ثانیهبهثانیه اهمیت دارد. یک مجرم اینترنتی در چند دقیقه میتواند ۲۰ نفر را هدف پیامهای فریبنده قرار دهد؛ در یک ساعت، یک خانواده را ورشکست کند، از همینرو کافی نبودن پاسخگویی تلفنی، یعنی از دست رفتن همان «زمان طلایی» که خود پلیس دربارهاش هشدار دادهاست. مشکل، پیچیده یا پنهان نیست. ظرفیت پاسخگویی ۰۹۶۳۸۰ متناسب با حجم تماسهای مردمی نیست. این وضعیت به مرور پیامدهای مهمی دارد از جمله، افزایش تعداد قربانیان، کاهش اعتماد عمومی به نظام رسیدگی، جسورتر شدن مجرمان سایبری و سردرگمی و درماندگی شهروندان در موقعیتهای اضطراری.
در چنین شرایطی، افزایش خطوط پاسخگویی و تعداد کارشناسان، ضرورت دارد، چراکه چنین سامانهای، نمیتواند تنها در ساعات اداری و با چند کارشناس اداره شود. باید در نظر داشت بسیاری از کشورها برای فوریتهای سایبری سامانه پیامرسان فوری دارند، چون میدانند قربانی ممکن است اصلاً امکان تماس صوتی نداشته باشد بنابراین با در نظر گرفتن فناوریهای نوین در این حوزه میتوان از این بستر برای ارائه خدمات بهتر به متقاضیان بهرهمند شد. همچنین باید در نظر داشت که ارجاع تماسها بدون پاسخگویی، نهتنها کمکی نمیکند، بلکه بار روانی و مالی قربانی را بیشتر میکند. در نهایت، مسئولیت این خلأ بر دوش شهروندان نیست. او نه مقصر است که هکشده و نه موظف است ساعتها پشت خط بماند. وقتی پلیس مردم را به سامانهای ارجاع میدهد، یعنی آن سامانه باید واقعیترین شکل «فوریت خدمات» باشد.
جرایم سایبری امروز بخشی از زندگی اجتماعی ماست؛ بخشی که اگر سریع و مؤثر مدیریت نشود، به بحران بیاعتمادی و آسیبهای گسترده مالی میانجامد. وقت آن رسیده سامانهای که قرار بود در لحظه به کمک مردم بیاید، از حالت «نمایشی» خارج و به یک ابزار واقعی برای جلوگیری از وقوع جرم تبدیل شود.